وقتی سرم را سمت تونل برمی گردانم که یعنی می خواهم ببینم قطار کی می آید، صدای حرف زدن آهسته ای را شنیدم که برایم آشنا بود، صدای شاهزاده خانم. فکر کردم خیالاتی شده ام، اما خودش بود. همان صدایی که دیشب توی خوابم از داخل چاه شنیده بودم. اول فکر کردم صدایش را از توی تونل می شنوم، اما صدا نزدیک تر بود. مامور ایستگاه که پشتش را کرد، بلند شدم و تازه چشمم افتاد به در کوچکی که کنار صندلی ام بود. روی در علامت عحیبی بود، مثل علامت خزر یا هر چیزی که یعنی نباید در را باز کرد. هیچ کس حواسش نبود. در را باز کردم، خودش بود. صدا از توی همان اتاق می آمد. با این که تارک بود، رفقتم داخل و در را پشت سرم بستم ...
خرید کتاب شاهزاده خانومی در مترو
جستجوی کتاب شاهزاده خانومی در مترو در گودریدز
معرفی کتاب شاهزاده خانومی در مترو از نگاه کاربران
کتاب های مرتبط با - کتاب شاهزاده خانومی در مترو
خرید کتاب شاهزاده خانومی در مترو
جستجوی کتاب شاهزاده خانومی در مترو در گودریدز





