Charlie Hickles parents have just dropped a major bombshell. Theyre getting a divorce -- and for some reason they expect him to understand. Understand? Understand why his dads moving into a disgusting, smelly apartment? Understand why his mom isnt cooking anything for dinner these days except macaroni and cheese? Understand why theyre ruining his life? Oh no. Charlie doesnt think so. In fact, he can think of lots of ways to show them his real feelings about the situation. And being understanding about it isnt even on the list.
خرید کتاب از من نخواهید لبخند بزنم
جستجوی کتاب از من نخواهید لبخند بزنم در گودریدز
معرفی کتاب از من نخواهید لبخند بزنم از نگاه کاربران
دربارهی مسائل غمانگیز و یا چیزهای ناراحتکننده با بچّههایمان حرف نمیزنیم و بعد وقتی مرگی، طلاقی، تصادفی، چیزی اتفاق میافتد کاسهی چه کنم میگیریم به دست که حالا چی بگوییم و چهجوری بگوییم و خودمان که گیج میشویم هیچ، بچّهی طفلکی را هم گیجتر میکنیم. چاره چیست؟ فکر میکنم بهتر است دربارهی بخشهای ناجورِ زندگی هم با بچّههایمان حرف بزنیم و آگاهیِ کافی بدهیم تا بازیِ روزگار نتواند غافلگیرشان کند. میپرسید چگونه؟ خُب، طبیعیست که شما نمیتوانید یک روز صبح تصمیم بگیرید که بنشینید کنار تختِ بچّهتان و منتظر باشید تا وقتی از خواب بیدار شد برایش بگویید مثلاً طلاق چیست یا چرا آدمها میمیرند یا سرطان میگیرند و یا دیوانه میشوند. پیشنهادِ من این است که با ادبیاتِ داستانی این فرصت را به بچّه بدهید تا موقعیّتهای مختلف و شرایطِ گوناگون زندگی را تجربه و تصوّر کند. این روبهرویی به کودک و نوجوان میآموزد رنجها و دشواریهای متفاوتی در زندگی وجود دارد که ممکن است آدم را به ناراحتی و افسردگی یا خشم و خشونت بکشاند، ولی این احساسات دائمی نیست و همیشه برای خلاصی از هر سختی راهحلی معقول و مفید وجود دارد که مسکّن است و زندگی آدم را دوباره به آرامش و آسایش میرساند.
«از من نخواهید لبخند بزنم» و «ازدواج مادرم و بدبختیهای دیگر» روایتی شاد، بامزه و متفاوت از یک رویداد ناراحتکننده است به اسم طلاق که خُب، گاهی اتفاق میافتد و باعث جدایی پدر و مادر و سرگردانیِ بچّه میشود. خانم پارک در این دو کتاب ماجرای پسرکی به نام چارلی را تعریف میکند که پدر و مادرش از هم جدا شدهاند و در پی این اتفاق، زندگیاش پُر شده از مسائل و درگیرهای تازه.
به نظر من، بچّههای ده تا پانزده ساله از خواندنِ این داستان لذّت ببرند. چرا؟ بهخاطر راویِ شوخ و شنگِ مثلاً عصبانیِ داستان، لحنِ صمیمیِ نویسنده و حرفزدن از احساساتِ پنهانِ نوجوانان. ضمناً، آنها جواب خیلی از سؤالهایشان را در این دو کتاب پیدا خواهند کرد. مثل چی؟ مثلاً اینکه چرا بعضی از پدرها و مادرها از هم جدا میشوند بی اینکه سابقهی بحث و دعوا داشته باشند؛ چه اتفاقی میافتد که زن و مردی، که قبلاً عاشق بودهاند، دیگر به ادامهی زندگی با هم علاقه ندارند؛ مشاور کیست و چه کمکی به آدم میکند؛ چرا بعضی از پدرها و مادرهایی که طلاق گرفتهاند دوباره ازدواج میکنند و ... سؤالهایی از این دست.
مشاهده لینک اصلی
فهمیدن اینکه به جای بچه ها فکر نکنیم و تصمیم نگیریم، همینطور فهمیدن فشار هایی که گاهی ناخواسته روی دوششون میگذاریم و خودمان را از هر اذیتی مبرا میدانیم، کار سختی نیست
فقط باید کمی بچه شد و از دید آنها به مسائل هر چند ساده و قابل فهم نگاه کرد
کتاب خوبی بود و به راحتی خودم را در داستان دیدم و باهاش پیش رفتم
همه مشکلات قابل حل نیستند گاهی علاوه بر بچه ها بزرگترها نیز باید این موضوع را بفهمند و با آن کنار بیایند.
با هر مشکل باید متناسب با خودش برخورد کرد
امیدوارم شما نیز مانند من از خواندن این داستان لذتپببرید
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب از من نخواهید لبخند بزنم
خرید کتاب از من نخواهید لبخند بزنم
جستجوی کتاب از من نخواهید لبخند بزنم در گودریدز
«از من نخواهید لبخند بزنم» و «ازدواج مادرم و بدبختیهای دیگر» روایتی شاد، بامزه و متفاوت از یک رویداد ناراحتکننده است به اسم طلاق که خُب، گاهی اتفاق میافتد و باعث جدایی پدر و مادر و سرگردانیِ بچّه میشود. خانم پارک در این دو کتاب ماجرای پسرکی به نام چارلی را تعریف میکند که پدر و مادرش از هم جدا شدهاند و در پی این اتفاق، زندگیاش پُر شده از مسائل و درگیرهای تازه.
به نظر من، بچّههای ده تا پانزده ساله از خواندنِ این داستان لذّت ببرند. چرا؟ بهخاطر راویِ شوخ و شنگِ مثلاً عصبانیِ داستان، لحنِ صمیمیِ نویسنده و حرفزدن از احساساتِ پنهانِ نوجوانان. ضمناً، آنها جواب خیلی از سؤالهایشان را در این دو کتاب پیدا خواهند کرد. مثل چی؟ مثلاً اینکه چرا بعضی از پدرها و مادرها از هم جدا میشوند بی اینکه سابقهی بحث و دعوا داشته باشند؛ چه اتفاقی میافتد که زن و مردی، که قبلاً عاشق بودهاند، دیگر به ادامهی زندگی با هم علاقه ندارند؛ مشاور کیست و چه کمکی به آدم میکند؛ چرا بعضی از پدرها و مادرهایی که طلاق گرفتهاند دوباره ازدواج میکنند و ... سؤالهایی از این دست.
مشاهده لینک اصلی
فهمیدن اینکه به جای بچه ها فکر نکنیم و تصمیم نگیریم، همینطور فهمیدن فشار هایی که گاهی ناخواسته روی دوششون میگذاریم و خودمان را از هر اذیتی مبرا میدانیم، کار سختی نیست
فقط باید کمی بچه شد و از دید آنها به مسائل هر چند ساده و قابل فهم نگاه کرد
کتاب خوبی بود و به راحتی خودم را در داستان دیدم و باهاش پیش رفتم
همه مشکلات قابل حل نیستند گاهی علاوه بر بچه ها بزرگترها نیز باید این موضوع را بفهمند و با آن کنار بیایند.
با هر مشکل باید متناسب با خودش برخورد کرد
امیدوارم شما نیز مانند من از خواندن این داستان لذتپببرید
مشاهده لینک اصلی