کتاب هیولایی صدا می زند

اثر پاتریک نس از انتشارات کتابسرای تندیس - مترجم: رباب پورعسگر-ادبیات کودک

هیولا درست بعد از نیمه شب، همان موقعی که همیشه خودشان را نشان می‌دهند، ظاهر شد. ولی این هیولایی نیست که کانر انتظارش را داشت. او منتظر هیولایی بود که از موقع شروع معالجات مادرش تقریبا هر شب به خوابش می‌آمد. کابوس تاریکی، باد و جیغ... ولی این هیولا فرق دارد. چیزی قدیمی و وحشی است. از کانر می‌خواهد خطرناک‌ترین کار را بکند. هیولا حقیقت را از کانر می خواهد


خرید کتاب هیولایی صدا می زند
جستجوی کتاب هیولایی صدا می زند در گودریدز

معرفی کتاب هیولایی صدا می زند از نگاه کاربران
این کتاب عجیب است من یک تماس هیولا را در کمتر از دو ساعت به پایان رساندم. من به معنای واقعی کلمه نمیتوانستم خواندن را متوقف کنم همه چیز در مورد این کتاب شگفت انگیز و زیبا است و ممکن است در آستانه اشک باشد

مشاهده لینک اصلی
گریه گریه شما می دانید نوع گریه آن است بنابراین قفسه سینه - heavingly وحشتناک است که شما در صورت خود نگاه در آینه در طول یا بعد از آن و آنچه شما می بینید خیلی افتضاح است که شما فکر می کنید، @ نه تعجب من تنها @ یا @ اگر هر کسی من را در این وضعیت دیدم من قطعا مجرد هستم @ The Cursed Ugly در بسیاری از کتاب ها گریه کرده ام. اشک ساکت و بی صدا یا شاید یک سگ کوچولو فرار کند یا شاید گریه سخت و تیزهوش. اما تنها سه کتاب از گریه گریزان بوده است. 1. کیت دی کیمیلوس سفر عجیب و غریب ادوارد تولین 2. Markus Zusacks The Thief کتاب و در حال حاضر این، پاتریک Nesss صدای هیولا. همه سه کتاب ها برای کودکان و نوجوانان نوشته شده است. قرار دادن آن در لوله خود و دود آن، جهان ادبی است. تمثیل به عنوان ادبی یک پیشنهاد لغزنده است. آن را حتی بیشتر لغزنده ساخته شده است، زمانی که آن را برای یک مخاطب جوان نوشته شده است. بسیاری از نویسندگان بچه ها و نوجوانان را با احمقانه ها اشتباه می گیرند و به همین علت ناخواسته مشاهدات ژامبون یا گره های آموزشی را پرورش می دهند که خواننده را بی معنی می کند. Ness، که نوشتن آن می تواند در یک جمله تنها (خواندن سه گانه طاعون هرج و مرج اگر من را باور ندارد)، این اشتباه را نمی کند. همیشه. او با صداقت بی رحمانه و رحمت بی پایان می نویسد و از احمق ها رنج نمی برد. او با خوانندگان خود - ایدئوتا جوان یا قدیمی مانند رفتار نمی کند. ایده برای یک تماس هیولا خود او نیست. در عوض، سیبان داودز، نویسنده YA خوب است که زندگی اش خیلی زود از بین رفت. Ness این را در پیش گوئی خود به این کتاب تکرار می کند. او ادعا می کند که تنها آرزویش برای داستان این است که آن را یکی از دلایل خود خواهد بود لذت می برد. مطمئنا او آن را دوست داشت، زیرا Ness یک زندگی شدید و آتشین را در این ایده نفوذ می کند. او به بالها و شور و امید و هر چیز دیگری که داستان را بهتر از عالی می کند، اما آن را بی وقفه می سازد. من کمی می خواهم در باره طرح خود بگویم. در واقع من معتقدم که کمتر کسی در مورد تماس های هیولا قبل از خواندن آن، بهتر است. این به این معنا نیست که من فکر می کنم کتاب به شدت عمیق و یا تغییر در زندگی است، بلکه این است که آن را متهم و حقیقی می داند و این احساسات بسیاری از کودکان در جهان را که کاملا، سلولی، تنها به تنهایی احساس می کنند، تأیید می کند. این یک کتاب ارزشمند قهرمانی است.

مشاهده لینک اصلی
آن زمان های خوب که نشان می دهد که ما واقعا وجود دارد، اما زمان های شدید درد و اضطراب. کابوس ها در وسط شب می آیند تا لایه های خود را از فریبکاری بگذارند و ما را مجبور کنند تا با حقیقت زشت مواجه شوند، آنهایی که در طول روز با خنده های عادی، وظایف روزمره و سرگرمی های فرار می کنند. و ما هرگز جوان نیستیم تا زبان تاریکی را بیاموزیم. برای 13 سال پیش کنور OMalley وحشت شروع می شود شبانه با یک رویا از سقوط، فریاد کمک به. جزئیات دقیق هستند، زیرا آنها معمولا با رویاها هستند، اما دشوار است حدس بزنید که درد روانی او ریشه در درد واقعی مادرش جدا شده است، که در تلاش برای مقابله با سرطان سرطانی است. کنور OMalley هر کس از ما بود که باید به این عارضه از زمان های مدرن که سرطان است، برسد و من اعتقاد دارم که خانواده های کوچکی وجود دارند که درس های سختی را در این داستان نمونه به چشم می خورد. من داستان های خودم را در مورد از دست دادن یک پدر و مادر به عنوان یک نوجوان دارم، اما هنوز هم از داشتن اشتراک خصوصی در اینترنت دلسرد می شوم. این چیزی بود کنور برایش هم استفاده شد. همیشه روز دوم و سوم بعد از درمان بود که بدترین بود، همیشه آن روزهایی که خسته تر بود، زمانی که بیشتر او را پرت کرد. این تقریبا طبیعی بود. کنور خیلی جوان است و بیش از حد به تنهایی برای داشتن قدرت و عقل لازم برای مقابله با بحران: مادرش پس از درمان برای توضیح چیزهایی به او خسته است؛ پدرش فرار کرده و یک خانواده جدید را در سراسر اقیانوس آغاز کرده است. مادربزرگش بی نظیر، سرد و صمیمی است. در مدرسه، کنور یا بی رحمانه مورد آزار و اذیت قرار گرفته است یا بچه ها و معلمان که در اطراف او احساس ناراحتی می کنند، در فاصله ای نگهداری می شود. تقریبا مثل آن است که نامرئی است، مانند بیماری، رطوبت تاریکی و سکوت را در اطراف او شکل داده است. احساس کابوس در او رو به افزایش بود، همه چیز را در اطراف او به تاریکی تبدیل می کرد، و همه چیز به نظر سنگین و غیرممکن بود، مانند هدی از او خواسته بود که کوه را با دست های ناپاکش بلند کند و هیچ کس اجازه نداد تا او را ترک کند. بی تفاوتی، Conor توسط این ترکیب فاصله از مردم و با گناه نامشخص خرد شده است. مغز او واقعیت را رد می کند و به یک افسانه می اندیشد - عجایبی است که درخت قدیمی تپه در حیاط کلیسای همسایه یک هیولا می شود (فکر می کند که نقص برای یک پرتره اولیه درخت درخشان است) که هر شب در پنجره خود و 12:07 ضربه می زند دقیقا آیا کونور مجازات کورور را بر عهده گرفت و اگر چنین است، آیا کورور جنایات مخفی را که او برای برطرف کردن نیاز دارد مخفی می کند؟ @ چه شما از من می خواهید؟ @ Conor said.The هیولا چهره خود را نزدیک به پنجره فشرده. @ این چیزی نیست که من از شما می خواهم، کورور OMalley، @ گفت. @ این چیزی است که شما از من می خواهید. @ @ من نمی خواهم چیزی از شما، @ Conor گفت. @ هنوز رتبهدهی نشده است، هیولا گفت. اما شما می خواهید. @ سردرگمی و ترحم پسران برای من انعکاسی از حالت انکار است که بیشتر یا کمتر واکنش عمومی عمومی به بیماری ترمینال است. حقیقت آن است که در هسته مخفی ما وجود دارد، اما ما دوست داریم تظاهر کنیم که نمیتوانیم آن را بدانیم. هیولا در اینجا برای مجبور کردن کنور به مواجهه با شیاطین خود است و راه آن این است که از طریق داستانها باشد. نه خوشبو کننده، احساس خوب، صابون اپرا شبیه به هم هستند که بیشتر نویسندگان برای مخاطبان جوان به طور معمول برای آسایش راحت استفاده می کنند، اما وحشی، خونین، باستان، آنهایی که حتی برادران گریم هم احساس نیاز به bowdlerize در خود مجموعه تجدید نظر داستان های قومی. داستان حیوانات وحشی و حیوانات وحشی بود و نمی توانست انتظار داشته باشد. من قصد ندارم داستان هایی را که هیولا می گوید یا آموزه هایی که باید در اختیار آنها قرار دهد، ببرم. هر خواننده تجربیات زندگی خود را برای سخنرانی به ارمغان می آورد و ممکن است لهجه های مختلف و زوایای مختلف را از همان مثل نشان دهد. اگر میخواهید بیشتر بدانید، کتاب را بخوانید. آنچه که من پیدا می کنم شگفت انگیز و قابل ستایش است راه نویسندگان (چندگانه، زیرا این واقعا یک داستان ایجاد شده توسط Siobhan داود، نویسنده جوان که از سرطان کوتاه مدت قبل از شروع کار بر روی رمان) کودکان را به عنوان بزرگسالان در ساخت و آنها بر اهمیت داستانها در زندگی خود تأکید دارند. این کتاب و این بررسی به تمام اعضای Goodreads که یکی از عزیزان را از دست داده اند و به هنر و ادبیات تبدیل شده اند تا حس درد و بازگشت در میان زندگی من خواندن و اغلب به خاطر سخنان محبت و تشویق در توصیفات در حال حرکت، دوستانم در مورد کتابهایی که در لحظات بحران خود مهمترین هستند، خوانده شدهاند. من آنها را بدون هیچ مشکلی توصیه می کنم کورور OMalley، Siobhan داود و Patrick Ness.

مشاهده لینک اصلی
شما زندگی خود را با کلمات نوشتید ... شما آن را با اقدامات می نویسید. آنچه شما فکر می کنید مهم نیست تنها کاری که شما انجام می دهید مهم است. اگر من می توانستم 6 ستاره بدهم\nمن این همه آنها را داده ام! این کتاب بدون شک یک شاهکار است، من در ابتدای کتاب انتظار چنین احساساتی را با تاریخ نداشتم اما چگونه نمی شود. من فکر می کنم متاسفانه اکثر مردم در زندگی ما یک شخص داشته یا داشته اند ما عاشق بیمار مبتلا به سرطان هستیم، چرا که متاسفانه امروز بیماری بسیار شایع است، در مورد من پدربزرگم بود و من نمی خواهم این موضوع را خیلی عمیق، زیرا همه درد هایم را تجربه می کنم، من تنها نیستم، پرونده من فقط یکی دیگر، با این حال، به نظر می رسد که هیچکس چنین قدرتی از درد را درک نمی کند، زیرا حتی یک کلمه برای توصیف آن وجود ندارد، پدربزرگ من مرد زندگی من بود و همیشه این خواهد بود. من انتظار نداشتم که یک اما در زندگی من حساس است و من فقط می خواستم آن را از من بیان کنم. همانطور که در واقع، این کتاب به ما یاد می دهد. کوتاه، اما پر از کتاب محتوا، داستان یک پسر 13 ساله است، مادرش که مبتلا به سرطان است، بسیار متصل به مادرش است، زیرا آنها تنها دو نفر هستند یک کودک شایان ستایش است، شخصیت بسیار مشتاق و همچنین برای سن خود کاملا بالغ است. یک روز یک هیولا در اتاقش ظاهر می شود و وعده داده است که سه داستان بگوید، و اینطور است که داستان شروع می شود. سپس همه چیز به طور فزاینده ای عمیق تر می شود و ما بیشتر درباره کنور و مبارزه داخلی او می دانیم. â € œTHE همیشه یک پسر خوب نیست. همواره یک بد وجود دارد. اکثر مردم جایی در میان هستند. \"این کتاب همچنین من را در عشق به سبک نوشتن پاتریک Ness سقوط کرده است، و صادقانه می توانم صبر کنم تا برخی از آثار او را بخوانم. خواندن آن آسان بود، WAS خواندن یک نشست برای من! اما در عین حال دشوار است، زیرا حتی در یک نقطه که می دانید چطور به آن پایان یابد، شما فقط نمی خواهید این کار را بکنید، و این باعث می شود که شما احساس فوق العاده نزدیک به اصلی شخصیت. من این کتاب را بیش از حد توصیه می کنم، زیرا به سادگی عالی است و همه باید آن را بخوانند! :)

مشاهده لینک اصلی
5 هرگز ستاره های نامرئی @ شما زندگی خود را با کلمات نوشتن نیست، هیولا گفت. شما آن را با اقدامات ارسال می کنید. آنچه شما فکر می کنید مهم نیست تنها کاری که می کنید اهمیت دارد. @ من او را دوست داشتم و به من آموختم، و من را دوست دارم. Cuando un libro من desagrada es fácil seà ± alar los defectos y puntos negativos. پری کوانودو و لایروب من را در اختیار شما قرار می دهد. من این را به صورت رایگان در اختیار شما قرار می دهم (dacas portada، narrativa، personajes، originalidad) ya que se vuelve parte de un todo. Como un rompecabezas que cada pizza quiza perfectamente، dando como resultado un libro entraà ± able. شما می توانید با استفاده از چندین سؤال از شما در مورد موضوعاتی که در ذهن دارید را یادداشت کنید. در این قسمت چند نکته را یادآور می شویم که عبارتند از: 1. La primera vez que libro، pensà © que era of terror، با وجودی که من در آن زندگی می کنم، من خیلی دوست داشتم که آن را دوست داشته باشم. مرا به خاطر بسپار سینماها (سؤال و جواب) هیچیک از اینها را ندیده اید، هیچیک از مواردی که در این زمینه به چشم می خورد، وجود ندارد. انالو دایرکتیو فاکتیو فایو شناسایی شده است که در آن کاربردها و شرایط خاصی را در اختیار شما قرار می دهد. Fu çcil y doloroso ponerme en los zapatos del protagonista y sentir y pensar en lo que yo harÃa en su lugar. او در حال حاضر به عنوان یکی از بزرگترین کمیته های تخصصی انتخاب شده است. در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار می گیرد و در صورت نیاز به هیچگونه مشکلی در گردن نهیم و هیچگونه مسئولیتی در قبال آگهی های مربوطه ندارد. هیولا می گوید: داستان ها مخلوقات وحشی هستند. \"داستان ها وحشی هستند\"، داستان هیولا گفت: \"داستان ها وحشی است.\" هنگامی که شما اجازه می دهید آنها را از دست بدهند، چه کسی می داند چه چیزی ویران می کنند؟

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب هیولایی صدا می زند


 کتاب My infinite puzzle
 کتاب یک روز عجیب
 کتاب خادم گلدسته ها
 کتاب برای دوستم
 کتاب قصه ما مثل شد - جلد 8
 کتاب قصه ما مثل شد _جلد7